سکسکه ام گرفته بود...
گفتم مرا بترسان...!
دستانم را رها کرد...
نفسم بند آمد...
سلاممن محیامتو وبلاگم دلنوشته هامو مینویسم که گاها حتی دردودلم میشنممنونم که مطالبمو میخونیدخوشحال میشم برام کامنت بزارید
HoMe EmaiL ProFiLe MozHgaN