|
دلنوشته های دخترکی تنها
|

سیمین دانشور در یکی ازمطالبش میگوید:دوباره سیب بچین حوا بگذاراز اینجا هم بیرونمان کنند.
چقدر این حرف ملتمسانه است
گاهی دلت میخواد زمین و زمان را ول کنی و کوله بار کوچت را ببندی و بروی.
حتی اگر خدا خواست بازخواستت کند به او متذکر شوی که《علاقه ایی برای به دنیا آمدن نداشتم.》
تنهایی درد عجیبی ست چیزی نیست که من بنویسم ،شما بخوانیدو درکش کنید تنهایی را باید کشید تا فهمید
آدم های تنها دنیای جالبی دارند
هیچکدامشان یک نفر نیستند
آنها به واسطه حرف زدن های گاها بلند بلند تبدیل به دونفر میشوند
این سخن نامجو را از زبان خیلی هایشان شنیده اید:جهان مرا مه گرفته سراسر.
وواقعا هم همین است غلضت مه آنقدر ها بالاست که انسان دیگر هیچ کسی را نمیبیند و در مرداب تنهایی خودش بلعیده می شود.
تنهایی فقط نبودن افراد نیست میتوانی میان هزاران نفر هم تنها باشی
اما یقینا یکی از علل تنهایی اعتماد بی جا به انسان هایی ست که حتی ذره ایی معرفت در وجودشان نیست
انسان هایی که تنها آمده اند تیشه به جانت بزنند و بروند
اینجاست که الهی قمشه ای میگوید:
برای اینکه آدمی را بشناسید قبل از مصرف خوب تکان دهید.

روز دختر امسال روز غریبی بود
دختران سرزمینم اموختن که قهرمان قصه های کودکیشان گاهی دیو دوسر میشود و با داس ریشه شان را از این هستی قطع میکند
آموختن دخترکه باشی فرقی نمیکند قبل از ظهور اسلام به دنیا بیایی یا قرن۲۱تو مستحق مردنی
چه در کودکی زیر خاک دست و پا بزنی چه در بزرگسالی زیر میله آهنی پدرانه
اما خب همیشه مردن ها اینگونه نیست گاهی با یک حرف گاهی بایک نگاه وگاهی هم با نادیده گرفتن احساساتت
مرگ روحی هزاران برابر دردناک تراز مرگ جسم است توهرلحظه جان دادن را تجربه میکنی دریغ از این که لحظه ایی زندگیت خاتمه یابد
دختربودن در دنیایی که مردانش مردانگی بلدنیستند سخت است باید دخترباشی تا درک کنی غیرت همیشه نماد دوست داشتن نیست حساسیت زیادی گاهی اسباب نابودی ست
باید دختر باشی تا بدانی دلبستن به ادمهایی که درونشان تنها از کاه پرشده یعنی چه
آدم هایی که هوس را در کالبد عشق جازده و خودشان را عاشق جار میزنند
دختر بودن سختی اش انجاست که از خیلی از مردان مردانگی بیشتری داری اما بازهم همه تورا ضعیف می نامند
شاید چون کمتر دختری دستش به خون عزیزانش آلوده شده باشد
روز دختران سرزمینم مبارک همان هایی که خودشان آرزوهایشان را به رسیدن رساندند