دلنوشته های دخترکی تنها

سلام منِ عزیزم
حال این روزهایت چطور است؟
اینجا کسی باتمام وجود برای خوب بودن حالت میجنگد.
شخصی تمام تلاشش را میکند که روزهای تو زیباتراز هرروز سپری شوند.
در لحظاتی که من برایت نامه مینویسم هوای روزهایم ابری ست و هوای شب هایم بارانی ، و توخوب خواهی دانست گذران این ساعات چقدر برای من اَت سخت است.
تو برایم از روزهای آفتابی ات بگو، از رنگین کمان چشم نواز بالای سرت تعریف کن ، از مخمل سرمه ایی شب هایت که ستاره هایش را نقره کوب کرده اند.
منِ عزیزم ! تو را به خدا بخند ؛ باصدای بلند بخند ، بگذار طرح غصه و غم از چهره ات رخت بربندد و چشمانت چهره دخترک شعف را در خود نمایش دهد.
در این وادی وجودت درخت امیدی روییده با ریشه ایی بیست و چندساله اما شاخ و برگ های شکننده ایی که هر آن ممکن است دلشان بپوسد و سبز بر زمین بیوفتند.
و تو خوب آگاهی از تاوان سبز زمین افتادن...
نگران این روزهانباش ، خیالت راحت که حال خوب تو در آن روزها انقدر برایم اهمیت دارد که امید را هر روز تنومندتر می سازم و پایش آرزو میریزم تا هیچ يأسی آن را از زمین جدا نکند. بذر شادی را در زمینش میکارم تا تو گل هایش را برداشت کنی.
ساده و مختصر بگویمت ، تک تک گذران این روزها ارزش حال خوب تورا دارد .
یقین داشته باش که در این کره خاکی کسی به این اندازه برای خوشحال بودنت تلاش نمیکند.
دوست دار همیشگی تو من اَت

+ تــاریـخ چهارشنبه یازدهم اسفند ۱۴۰۰ ساعـت 1:24 به قـلـم محیا