|
دلنوشته های دخترکی تنها
|

در روزای پر رفت بی آمد یاد بگیر خودت مرحم دل بی قرارت باشی
خودت مسکن درد ها و دلگرفتگی های قلبت باشی
خودت حیاط خیالت را آب و جارو کنی و به گل های افکارت رسیدگی کنی
خودت دوستت دارم را هزاران بار درگوشت بخوانی و هرروز بیشتر به خودت عشق بورزی
یادبگیر خودت تکیه گاه مطمئن روزگارت باشی
تکیه کن بر پاهایی که از آن خودت است
آینده را خودت تنها بساز و کوله بارت را تنها برای خودت ببند
آدم ها را بگذار برای خودشان بمانند تو خودت به تنهایی فاتح قله آرزو هایت باش
تنها خودت هستی که غم هایت را میفهمی و آن ها را درک میکنی ، پس نگرد دنبال کسی که بخواهد تو را بفهمد فقط کافیست خودت خودت را بلد باشی
شیش دانگ قلبت را به نام خودت بزن و احدی را در آن راه مده
زیرا هرکه بیاید دلی میشکند و خرده شیشه هایش را تااعماق جانت فرو میکند
از من به تو نصیحت خودت رفیق تنهایی هایت باش این ادم ها تاپای منافع شان وسط نباشدکاری نمیکنند