|
دلنوشته های دخترکی تنها
|

گاهی اوقات اتفاقاتی برایمان می افتد که شاید تا مدتها بعد هنوز هم ذهنمان درگیر انها باشد
اتفاقاتی که وقتی به انها فکر میکنی میبینی زمان زیادی ست که درگیرش شده ایی اما خودت باخبر نبودی
ادم هایی که سال هاست با آن ها هم صحبت بودی اما هیچگاه فکرش راهم نمیکردی که حتی آنها را بشناسی.
نمیدانم کدام لقب را برای خودم برگزینم که وصف این روز هایم را بکند اما خوب میدانم دیدم از دنیایی که در آن زندگی می کردم هیچگاه اینگونه نبود.
زندگی آن روی تاس را نشانم داد که هیچگاه فکرش راهم نمیکردم .
شاید این ها درسی باشد برای اینکه تا از زیر پایم مطمئن نشدم قدمی برندارم و تا انسانی را نشناختم با او هم کلام نشوم.
راست میگویند که هیچ گاه کتاب را از روی جلدش قضاوت نکن.