دلنوشته های دخترکی تنها
Image result for ‫تو و او‬‎

دیگر بس است هر چه برای تو نوشتم.

بس است هر چه فعل بعید بودنت را صرف کردم.

حال صفت مالکیت شخص دیگری در کنار اسمت است و من دیگر هیچ سهمی از با تو بودن ندارم.

حال دیگرمدینه فاضله ات اوست و من دیگر برایت معنایی ندارم.

حال که نفس هایش برایت مروّح ترین ساز دنیاست چرا من هر روزم را با آه و افسوس بگذرانم.

من یک سوفسطائی جدید شده بودم که حقیقت رافقط در تو وچشمانت میدانستم اما حال که حقیقتت از وجود شخص دیگری نشات میگیرد من هم مانند سقراط عقیده دارم حقیقت اصل وجود خود آدمی ست.

من تقسیمم خوب است اما زمانی که تو میخواهی فقط بر او بخش پذیر باشی چگونه تورا با خودم هم تقسیم کنم.

حال که تو خسرویی و او شکر چرا من خودم را شیرین کنم ان هم زمانی که بعد از شکر مریمی ست پنهان .

حال که باید تمام سوم شخص های مفردم را تبدیل به سوم شخص جمع کنم باید بگویم:

بس است هر چه برای شما نوشتم.

 

+ تــاریـخ شنبه چهارم شهریور ۱۳۹۶ ساعـت 18:36 به قـلـم محیا |