|
دلنوشته های دخترکی تنها
|
میگویند گاهی دنیای ادم ها قدر یک ادم کوچک میشود.
خدانکند آن ادم قدر تمام آسمان ها از تو دور باشد
ان وقت است که دنیا برایت پوچ و توخالی میشود
خدانکند دلت به اندازه وسعت زمین برای او تنگ شود
ان وقت است که میفهمی چقدر دوستش داشتی
خدانکند او مال دیگری شود و دیگر تو او را نبینی
ان وقت است که میفهمی چقدر در داشتن اوحسود بودی
خیلی سخته...
خیلی سخته عاشق کسی باشی...
اما بهش بگی ازش متنفری
اونم فقط بخواطر این که راحت فراموشت کنه
اونم زمانی که بعد از رفتنش دوباره بخواد برگرده
سخته برخلاف میل قلبت عمل کنی
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود،گر نشود
حرفی نیست ...اما...!
نفسم میگیرد در هوایی
که نفس های تو نیست
سخت است ترکت کند
اما تو قلبت را پیش او جا گذاشته باشی
سخت است ترکت کند
اما تو هر شب با یاد او سر بر بالین بگذاری
سخت است ترکت کند
اما تو دلت برای او تنگ شود
هر چند که باشی عاشقی دل نگران،
حس میکنم این را که شبی در باران،
این بازیه "تا ابد کنارت هستم"،
با سوت قطار می پذیرد پایان
بدترین حس دنیامیدونی چیه؟
اینکه از صبح گوشیت رو خاموش کنی.
شب که میشه دلهره داشته باشی واسه روشن کردنش
وباور داشته باشی هیچ کس نیست که نبودت واسش مهم باشه